تفسیر ترتیبی
| |
شیعی:
سنی: | |
| |
| |
تفسیر ترتیبی، تفسیر قرآن به ترتیب مصحف و تدوین قرآن. این روش، شیوۀ رایج در تفسیر قرآن از نخستین دورهها بوده است، یعنی از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه به آیه و سوره به سوره انجام میشود.
به گفته معرفت، نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن معانی القرآن فراء بوده است.
تفسیر شبر، جوامع الجامع و مجمع البیان نمونههایی از تفسیر ترتیبی هستند.
معرفی
شیوه رایج در تفسیر قرآن از عهد تدوین تفسیر تاکنون تفسیر قرآن به ترتیب مصحف و تدوین قرآن، یعنی از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه به آیه و سوره به سوره، بوده است. به این شیوه از تفسیر تفسیر ترتیبی گویند. نزدیک به همه تفاسیر پیشین، به جز پارهای احکام القرآنهای شیعی، به همین شیوه به تفسیر پرداختهاند.
نامهای دیگر
تفسیر تجزیئی
از تفسیر ترتیبی با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ شهید صدر از آن با عنوان «تفسیر تجزیئی» یاد کرده است. در مقابل آن نیز بر تفسیر موضوعی عنوان «تفسیر توحیدی» اطلاق کرده است. مراد از تفسیر تجزیئی آن است که مفسر آیات قرآن را با همان ترتیب پیوستهای که در مصحف شریف آمدهاند تفسیر کند. در تفسیر تجزیئی مفسر با تجزیه آیه به چند جمله به تفسیر کلمه به کلمه و جمله به جمله آن میپردازد؛ اما در مقابل، در تفسیر توحیدی (موضوعی) مفسر همه آیات مربوط به موضوعی اعتقادی، اجتماعی، معرفتی یا... را گردآوری کرده، آنها را به عنوان یک واحد و یک کل در نظر گرفته، حقایق و اشارات موجود در آنها درباره موضوع خاص را استخراج میکند.
تفسیر تحلیلی
بعضی دیگر عنوان «تفسیر تحلیلی» را به جای تفسیر ترتیبی به کار بردهاند، چرا که مفسر در تفسیر هر آیهای درنگ کرده، به تحلیل مبسوط و گسترده آن میپردازد و در ضمن آن درباره موضوعات و مباحث مختلف در حوزههای اعتقادی، لغوی، ادبی، بلاغی، اخلاقی، احکام و... بحث میکند.
تفسیر موضعی
عنوان دیگری کهگاه در معنای تفسیر ترتیبی به کار رفته «تفسیر موضعی» است، در برابر تفسیر موضوعی. راز این نامگذاری نیز آن است که مفسر در کنار آیه یا سورهای و در موضعی خاص درنگ میکند و پیش از کامل شدن تفسیر آن بخش به تفسیر آیات دیگر نمیپردازد، برخلاف تفسیر موضوعی که موضوعی خاص را در نظر میگیرد و برای دستیابی به دیدگاه قرآن درباره آن موضوع همه آیات مرتبط را در سراسر قرآن بررسی میکند، بدون آنکه در موضعی خاص از قرآن توقف کند.
نخستین تفسیر ترتیبی
به گفته معرفت، نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن معانی القرآن فراء بوده است، در حالی که تفاسیر پیش از آن ناپیوسته بوده و تنها به تفسیر آیات مبهم و مشکل میپرداختهاند با این حال اطلاق عنوان تفسیر ترتیبی بر شیوه رایج در تفسیر قرآن همزمان با طرح ضرورت تفسیر موضوعی در دوره معاصر برای پاسخگویی قرآن به نیازهای عصر بوده است، بنابراین تفسیر ترتیبی هنگامی که در برابر تفسیر موضوعی به کار میرود مفهومی فراتر از تفسیر آیه به آیه و سوره به سوره قرآن از فاتحة الکتاب تا آخرین سوره دارد.
اقسام تفسیر ترتیبی
- تفسیر کامل و پیوسته قرآن: این قسم تفسیر ترتیبی که از اقسام دیگر آن رایجتر است مشتمل بر تفسیر همه آیات و سورهها به ترتیب مصحف است و از نظر حجم و کمیت به ۴ دسته قسمت میشود:
- تفاسیر مختصر مانند تفسیر الجلالین و تفسیر القرآن الکریم شُبّر؛
- تفاسیر متوسط مانند: الکشاف زمخشری، جوامع الجامع (طبرسی) و انوار التنزیل بیضاوی؛
- تفاسیر مبسوط، مانند تفسیر المحرر الوجیز ابن عطیه و تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر؛
- تفاسیر بسیار مبسوط، مانند جامع البیان طبری، مجمع البیان (طبرسی) و التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب) فخر رازی.
- تفسیر ترتیبی ناپیوسته: در این نوع، آیاتی برگزیده از قرآن کریم به ترتیب ذکر آنها در هر سوره و نیز به ترتیب سورهها تفسیر میشوند. نمونهای از این نوع تفسیر ترتیبی احکام القرآنهای فقهای اهل تسنناند که آیات فقهی قرآن را به ترتیب سورهها تفسیر کردهاند. نیز برخی از معانی القرآنها مانند معانی القرآن اخفش و اعراب القرآنها همچون اعراب القرآن ابن خالویه، ابوالبقاء عکبری و مکی بن ابی طالب قیسی در این دسته جای میگیرند.
- تفسیر غیر کامل: در این تفاسیر که مشتمل بر چند جزء یا چند سورهاند، مفسر به تفسیر ترتیبی قرآن از آغاز مصحف دست زده و به علل گوناگون آن را به پایان نرسانده است. نمونهای مشهور از این دسته تفسیر المنار است که از آغاز آن تا آیه ۱۲۶ سوره نساء درسهای تفسیری عبده و به قلم شاگردش رشید رضاست و ادامه آن را تا آیه ۵۳ سوره یوسف به همان سبک عبده، رشیدرضا تفسیر کرده است. تفسیر پرتوی از قرآن سید محمود طالقانی مشتمل بر تفسیر آغاز قرآن تا آیه ۲۸ نساء و تفسیر جزء ۳۰ قرآن مجموعاً در ۶ جلد و نیز تفسیر نوین محمدتقی شریعتی مشتمل بر جزء آخر قرآن، دیگر نمونههای مشهور این دستهاند.
- تفسیر یک سوره از قرآن:گاه مفسر یک سوره از قرآن را به دلیل اشتمال آن سوره بر موضوعی اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و... انتخاب کرده، به تفسیر آن میپردازد. این گونه تفسیر در دوره معاصر، با هدف خاص تربیتی ـ هدایتی و با توجه به نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی رواج فراوانی یافته و با استقبال فراوانی روبه رو شده است.
- تفسیر قرآن به ترتیب نزول: تفسیر به ترتیب نزول یکی از قابل توجهترین گونههای تفسیر ترتیبی مطرح در دوره معاصر است. مفسران درباره روا بودن چنین تفسیری اختلاف نظر دارند. بیشتر مفسران آن را جایز دانسته و بعضی بر ضرورت و اهمیت آن تأکید کردهاند و تا حدودی با استقبال هم روبه رو شده است. تفسیر قرآن به ترتیب نزول ممکن است به دو شیوه انجام گیرد:
- شیوهای که با تفسیر موضوعی قابل جمع است و در حوزه آن قرار میگیرد؛ به این صورت که مفسری که در پی بررسی یکی از موضوعات قرآنی است، ابتدا آیات مشتمل بر آن موضوع را که غالباً کلیدواژهای مشترک دارند، از قرآن استخراج کرده، به ترتیب نزول مرتب میکند و سپس به تفسیر آنها میپردازد. در مکتب تفسیر ادبی معاصر بر این شیوه از تفسیر موضوعی بر اساس ترتیب نزول تأکید شده است. برای نمونه محمد احمد خلف الله در الفن القصصی بعضی از قصههای قرآن را بر اساس ترتیب نزول تحلیل کرده است. نیز سید قطب در کتاب مشاهد القیامه آیاتی را که صحنههای قیامت را به تصویر کشیدهاند به ترتیب نزول تنظیم و تحلیل کرده است.
- تفسیری کامل از قرآن به ترتیب نزول سورهها مانند تفسیر بیان المعانی علی حَسَبِ ترتیبِ النزول از عبدالقادر ملاحویش آل غازی (تألیف در ۱۳۵۵ق). وی با پرثمر شمردن تفسیر بر اساس ترتیب نزول، این روش را به امیرمؤمنان علی علیهالسلام نسبت داده است. نمونه دیگر التفسیر الحدیث از محمد عزت دروزه (تألیف در ۱۳۸۰ق) است که تفسیر خود را از سوره حمد آغاز کرده و با تفسیر سوره نصر به پایان برده است. پا به پای وحی از مهدی بازرگان نمونه دیگر از این نوع تفسیر است. در این قسم تفسیر، مفسر با استناد به روایات ترتیب نزول و با تلفیقی از اجتهاد خودش (مانند تفسیر دروزه) سورهها را مرتب کرده، به تفسیر آنها میپردازد.
این گونه تفسیر بر اساس این باور است که ترتیب کنونی سور و آیات برخلاف ترتیب نزول آن هاست و بدین سبب بسیاری از مفاهیم قرآنی همچنان در پرده ابهام مانده است، در حالی که اگر ترتیب نزول در تفسیر رعایت میشد، احتمالا برخی نارساییها در فهم مفاهیم قرآن وجود نمیداشت. با وجود تأکیدهای فراوان طرفداران تفسیر به ترتیب نزول، معرفت معتقد است رعایت ترتیب نزول در تفسیر هیچ گونه پیوندی با فهم معانی آیات قرآن ندارد و تنها آگاهی به مکی یا مدنی بودن سوره و به نزول آن در اوایل یا اواخر بعثت و مکان نزول آن در فهم آیات هر سوره مؤثر است نه بیش از آن. وی همچنین این روش تفسیر را تکلفی بیحاصل دانسته، معتقد است تفسیرهای ترتیب نزولی دستاورد نوی ندارند. در مقابل، طرفداران تفسیر به ترتیب نزول از ضرورت این سبک تفسیر و فواید بسیار آن دفاع کردهاند. تفسیر قرآن به ترتیب نزول متوقف بر آگاهی از ترتیب نزول آیات و سوره هاست. این آگاهی معمولا از طریق روایات به ویژه روایات ترتیب نزول و اسباب نزول حاصل میشود. سیوطی ۵ روایت ترتیب نزول سورهها را نقل کرده و بعضی تعداد این روایات را ۱۸ روایت دانستهاند که در بعضی از آنها تنها به اولین و آخرین سوره قرآن اشاره شده است. در دوره معاصر بعضی خاورشناسان و به تبع آنها بعضی دانشمندان مسلمان چون اعتماد السلطنه و مهدی بازرگان با کنار نهادن روایات به نوعی اجتهاد در زمان شناسی نزول سورههای قرآن روی آورده و با در نظر گرفتن معیاری لفظی و معنایی به تعیین زمان نزول هر سوره پرداختهاند. این ترتیب نزول اجتهادی که با ترتیب نزول مستفاد از روایات اختلاف فاحشی دارد، به دلیل اعمال ذوق نوعاً فاقد اعتبار است؛ اما بعضی دیگر از مفسران معاصر همچون دروزه در التفسیر الحدیث با تلفیق دو منبع اجتهاد و روایات راه میانهای پیموده است. وی با بهره گیری از روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و سیره نبوی مضمون آیات شریفه را نیز محور قرار داده و با تکیه بر اجتهاد شخصی به زمان شناسی نزول سورهها پرداخته است. نتیجه شیوه وی در ترتیب سورههای مدنی اثر آشکاری داشته و به ترتیبی متفاوت با ترتیب روایات دست یافته است؛ اما در مورد سورههای مکی بر اثر عدم ثبت دقیق حوادث رسالت پیامبر(ص) در دوره قبل از هجرت، نتیجه اجتهاد وی با ترتیب روایات تفاوتی ندارد. |
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ المدرسة القرآنیه، ص۲۰ - ۲۵، نیز نک: التفسیر الموضوعی، ص۴۱
- ↑ التفسیر الموضوعی، ص۲۷ - ۲۸
- ↑ التفسیر الموضوعی، ص۴۰ - ۴۱
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۱۱
- ↑ نک: التفسیر الموضوعی، ص۲۷
- ↑ نک: تفسیر المنار، ج۱، ص۱۴ - ۱۵
- ↑ نک: المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص۱۹۲ - ۱۹۳
- ↑ نک: تفسیر و تفاسیر جدید، ص۱۵۱ - ۱۶۱
- ↑ ن. ک: تفسیر و مفسران، ص۵۱۹
- ↑ نک: مناهج تجدید، ص۳۰۵ - ۳۰۷؛ التفسیر نشأته، ص۸۰ - ۸۴
- ↑ نک: الفن القصصی، ص۳۲
- ↑ نک: مشاهد القیامه، ص۵۸ - ۲۶۵
- ↑ نک: بیان المعانی، ج۱، ص۴
- ↑ برای نقد این تفسیر نک: تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۱ - ۵۲۵
- ↑ نک: الاتقان، ج۱، ص۲۱ - ۳۵
- ↑ تفسیر و مفسران، ج۲، ص۵۲۱ - ۵۲۵
- ↑ بیان المعانی، ج۱، ص۴؛ درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، ص۲ - ۸
- ↑ ر. ک: الاتقان، ج۱، ص۱۷ - ۲۱
- ↑ ر. ک: بررسی ترتیب نزول قرآن، ص۲۵۱ ـ ۲۶۲
- ↑ همان، ص۱۰۰- ۱۰۵
منابع
- قرآن کریم.
- امین الخولی، مناهج تجدید فی النحو والبلاغه، دارالمعرفة، ۱۹۶۱.
- تفسیر المنار، رشید رضا، قاهرة، دارالمنار، ۱۳۷۳ق.
- التفسیر الموضوعی بین النظریة والتطبیق، صلاح عبدالفلاح الخالدی، اردن، دارالنفائس، ۱۴۱۸ق.
- التفسیر نشأته، امین الخولی، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، ۱۹۸۲م.
- تفسیر و تفاسیر جدید، بهاء الدین خرمشاهی، تهران، انتشارات کیهان، ۱۳۶۴ش.
- جعفر نکونام، بررسی ترتیب نزول قرآن در روایات (پایان نامه)، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۳ش.
- جعفر نکونام، درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، تهران، هستی نما، ۱۳۸۰ش.
- سید عبدالقادر ملاحویش، بیان المعانی، دمشق، مطبعة الترقی، ۱۳۸۴ق.
- سید قطب، مشاهد القیامه، بیروت، دارالشروق، ۱۴۱۵ق.
- سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق.
- السیوطی، الاتقان، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ق.
- محمد احمد خلف الله، الفن القصصی، به کوشش خلیل عبدالکریم، الانتشار العربی، ۱۹۹۹م.
- محمد باقر الصدر، المدرسة القرآنیه، به کوشش لجنة التحقیق، مرکز الابحاث والدراسات، ۱۴۲۱ق.
- معرفت، تفسیر و مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
پیوند به بیرون
- منبع مقاله: